جبرئیل - جبرئیل خود را از محمد و علی علیهماالسلام می داند

۴۷۴ بازديد

وحی قرآنی؛ زبانی یا غیرزبانی؟ (تحلیل انتقادی اثبات بشری بودن الفاظ قرآن)

علامه طباطبایی نیز در این باره می­نویسد: «انزال کتاب به‌صورت قرآن و عربى بدین معناست که در مرحله انزال، به لباس قرائت عربى درآمده است» (طباطبایی، 1390ق: 11/75) و اگر این نکته را در کنار بی­حد و غایت بودن علم الهی قرار دهیم، چنان که در قرآن کریم بدان اشاره ‌شده است: ﴿قُل لَو کانَ البَحرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أَن تَنفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَو جِئنا بِمِثلِهِ مَدَدا﴾ (کهف/109)، می­توان به این نتیجه رسید که علم الهی محدود به آیات قرآن کریم نیست و حقایقی که در «أُمِّ الکِتابِ» یا همان «کتاب مبین» است که تنها خداوند به آنها دسترسی دارد و خارج از صورت عربی است و «أُمّ الکتاب» بدون «تنزیل» یا همان «جعل» یا «تیسیر» برای بشر قابل‌درک و ذکر نیست و باید نخست آسان شود: ﴿وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُذَّکِر﴾ (قمر/17) فاعلِ این آسان شدن، خداوند است و روش آن نیز صورت‌بندی به زبان پیامبر یعنی زبان عربی بوده است: ﴿فَانَّما یَسَّرناهُ بِلِسانک﴾ (مریم/۹۷؛ دخان/۵۷)؛ بنابراین، «تنزیل» سبب صورت‌بندیِ قرآن و عربی شدن آن شده است و در عین‌ حال قرآن کریم منطبق بر کتاب مبین است: ﴿طس تِلکَ آیاتُ القُرآنِ وَ کِتابٍ مُبین‏﴾ (نمل/1) و این «تنزیل» تنها از سوی خداوند امکان تحقق دارد؛ زیرا «أُمّ الکتاب» یا همان «کتاب مبین» تنها در اختیار خداوند است: ﴿وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الکِتابِ لَدَینا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ﴾ (زخرف/4) چنان که در آیات سورۀ شعراء نخست «تنزیل» را به خود خداوند نسبت می‌دهد و سپس آنچه خداوند از «کتاب مبین» یا همان «أُمّ الکتاب» به شکل قرآنِ عربی تبدیل کرده است، توسط فرشتۀ وحی و جبریل علیه‌السلام به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم نازل می­شود.

چنان که برخی از مفسران در عین مرجع دانستن قرآن کریم برای ضمیر مذکور در «انّه» آن را به «کتاب مبین» نیز باز­گردانده­اند، سمرقندی می­نویسد: «قوله عز و جل: وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ‏ یعنی: القرآن، و یقال: إنه إشارة إلى ما ذکر فی أول السورة تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبِینِ‏» (سمرقندی، 1416ق: 2/567) میبدی می‌نویسد: «مرجع ضمیر هاء در آیۀ ﴿وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ﴾ کتاب مبین در آغاز سوره است» (میبدی، 1371ش: 7/156) و ابن عاشور می­نویسد: «جملۀ ﴿وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ﴾ در معنا به جملۀ ﴿تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبِینِ﴾ [شعراء/2] مربوط است به‌طوری‌که اگر طولانی بودن عبارات میانی سوره نبود به آیات آغازین عطف می­شد» (ابن­عاشور، 1420ق: 19/193) و علامه طباطبایی می­نویسد: «قوله تعالى: ﴿وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ‏﴾ الضمیر للقرآن، و فیه رجوع إلى ما فی صدر السورة من قوله: ﴿تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبِینِ‏﴾» (طباطبایی، 1390ق: 15/315)؛ اما براساس نکات برآمده از روابط جانشینی «تنزیل»، «جعل»، «تیسیر» و هم­نشینی آنها با «کتاب مبین» و «ام الکتاب» می­توان مرجع هر دو ضمیر را یکسان و همان «کتاب مبین» و «ام الکتاب» دانست.

 

مسابقه فرهنگی پیام غدیر | مرکز آموزش مجازی و نیمه حضوری

پیامبر اکرم (ص) در روز غدیر خطبه مفصلی ایراد فرمودند و در ابتدا از خداشناسی و معارف توحیدی سخن راندند و سپس حمد الهی را به جای آوردند و به بحث از جانشینی بعد از خود می‌پردازند و میفرمایند: من می‌خواهم امر خدا را اطاعت کنم که اگر ابلاغ نکنم مرا عذاب خواهد کرد و سپس فرمودند: در این مکان به همه اعلام می‌کنم که علی‌بن ابی‌طالب برادر من و خلیفه من و امام بعد از من هستند و مکان او نزد من مانند هارون نزد موسی است با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود. مناسبت‌های ایّام قبل از غدیر شامل، سدّالابواب، حدیث ثقلین، اعطای ودایع نبوت به امیرالمؤمنین علیه السلام، نزول لقب امیرالمؤمنین برای حضرت علی علیه السلام، اعطای فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها و ماجرا‌های پیرامون آن، میلاد امام هادی علیه السلام صاحب زیارت جامعه و زیارت غدیریّه و بیان بالاترین معارف امام شناسی در این دوزیارت و نزول آیات ابلاغ تماماً در ایام قبل از غدیر اتفاق افتاده است.

کسی که با عمل و روش امیرالمومنین مخالفت کند با عمل و روش پیامبر (ص) مخالفت کرده چون که هر دو از یک علم و حکمت منبعث می شود، پس در شورا که به حضرت علی (ع)  پیشنهاد شد از روش شیخین تبعیت کنید و ایشان نپذیرفتند و فرمودند: به سنت پیامبر (ص) و روش خودم عمل می‌کنم دلیل برآن است که روش شیخین مخالف روش پیامبر و امیرالمؤمنین یعنی مخالف روش الهی است. داستان حضرت موسی و هارون در قرآن کریم مکررا به صورت گسترده بیان شده است و تمام زوایای این داستان را خداوند متعال بیان کرده است که در حقیقت بیان فضائل امیرالمؤمنین است، چرا که پیامبر هارون و موسی را به خود و حضرت علی (ع) تشبیه کرده است و حتی در روایتی فرمودند: هر اتفاقی در قوم بنی اسرائیل افتاده باشد در امت من نیز خواهد افتاد.

بررسی این واقعیت را نمایان کرد که خداوند متعال تکویناً ایام غدیر را مملو از مهم‌ترین شأن نزول‌های آیات و روایات اعتقادی مسلمین قرار داده است، و بدون این که نیاز به مناسبت سازی باشد ایام بسیار شاد و اعیاد بسیار مهم همراه با مهم ترین مباحث اثبات حقانیت شیعه را در غدیر و ایّام قبل از آن و ایّام بعد از آن قرار داده است. در روز مباهله پیامبر تنها با امیرالمؤمنین (ع)  و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام برای مباهله حاضر شدند و نجرانیان که آثار عذاب را مشاهده کردند ترسیدند و از مباهله منصرف شدند و عده‌ای از آنان مسلمان شده و بقیه به دادن جزیه راضی شدند و این پیروزی بزرگ مسلمانان بر مسیحیان زبان‌زد خاص و عام شد.

 

اخبار > چرا اذان شیعیان متفاوت از اذان اهل سنت است؟

 ازجانب دیگر بخاری و مسلم این روایت را در کتاب های خود نیاورده اند و این خود یکی از دلایل ضعف روایت به حساب می آید حاکم نیشابوری می گوید عدم نقل آنان به این سبب بوده که در سند  ناقلین از وی اختلاف است(23) دلیل دیگر بر ضعف روایت آن است که راوی این روایت عبدالله بن زید صحابی است (که درباره سال مرگ وی اختلاف است) ابن حجر عسقلانی می گوید: در سال سی و دو هجری مرده است اما حاکم نیشابوری می گوید صحیح آن است که وی در جنگ احد به شهادت رسیده و همه روایات او منقطع می باشد(24) دلیل دیگر بر ضعف این روایت آن است که یکی از راویان این حدیث عبدالله بن محمد بن عبدالله بن زید است که در کتاب های صحاح اهل سنت حدیثی از وی نقل نشده ودر  کتاب سنن فقط همین یک روایت از وی نقل شده است که در آن فضیلتی برای خاندانش می باشد زیرا در آن ادعا شده که اذان با الهام به جدش تشریع شده است به همین جهت وی متهم می باشد و نمی توان به خبر واحد او تمسک نمود.

 

متمسکین به قرآن وعترت

البته بعضى از مفسران توجیهى براى این حدیث ذکر کرده‏اند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه بود و آن اینکه:" پیامبر اسلام ص آیات قرآن را آهسته و با تانى مى‏خواند، و گاه در میان آن لحظاتى سکوت مى‏کرد، تا دلهاى مردم آن را بخوبى جذب کند، هنگامى که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه" أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‏" رسید بعضى از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى را در این وسط با لحن مخصوصى سر دادند تا هم دهن کجى به سخنان پیامبر ص کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آیات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شدیدا محکوم کرد" و از اینجا روشن مى‏شود اینکه بعضى خواسته‏اند داستان غرانیق را نوعى انعطاف از ناحیه پیامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پیامبر ص به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگى شده‏اند، و نشان مى‏دهد که این توجیه‏گران موضع اسلام و پیامبر ص را در برابر بت و بت پرستى درک نکرده‏اند و مدارک تاریخى که مى‏گوید دشمنان هر بهایى را حاضر شدند به پیامبر ص در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذره‏اى از برنامه خود عدول ننمود ندیده‏اند، و یا عمدا تجاهل مى‏کنند.

وقتی که رسول خدا به محل سچده رسید و خواندن سوره را تمام کرد به سجده افتاد ، مسلمانان نیز به سبب سجده رسول خدا سجده کردند ؛ زیرا آنچه را آورده بود قبول داشتند و دستورات او را تبعیت می کردند ؛ کسانی که از مشرکان قریش و غیر ایشان نیز در مسجد بودند وقتی یاد کردن خدایان خود را دیدند به سجده افتادند ؛ پس کسی در مسجد نماند – چه مومن و چه کافر- مگر آنکه سجده کرد ؛ غیر از ولید بن مغیره که کهنسال بود و نتوانست سجده کند ؛ پس مقداری از خاک را با دست خود گرفته بر آن سجده کرد ؛ سپس مردم از مسجد بیرون رفتند و قریش نیز بیرون رفته از آنچه که در مورد خدایان خود شنیده بودند خشنود بوده و می گفتند : محمد خدایان ما را به بهترین وجه یاد کرد ؛ و گمان می شد که از آیات قرآن بوده است که " ایشان پردندگان والا مقامی هستند ؛ و بدرستیکه شفاعت ایشان مورد امید است" و حتی خبر این سجده به یاران رسول خدا در حبشه نیز رسید ؛ و حتی عده ای گفتند : که قریش مسلمان شده اند.

 

منبع

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.