رجیع - سریه رجیع - شهادت گروه اعزامی برای تبلیغ در منطقه رجیع

۴۸۵ بازديد

بررسی واقعه بئر معونه و رجیع

ممکن است کسی بپرسد؛ چرا پیامبر(ص) دست به چنین عملی زد؟ با این‌که ایشان در حادثه «رجیع» تجربه تلخی داشت، چرا بار دیگر چهل نفر را روانه محلی دیگر کرد؟! اصلاً، طبق آنچه در پرسش آمده، آیا این حوادث با علم غیب و عصمت پیامبر(ص) منافات ندارد؟. با سلام، آیا داستان فریب دادن پیامبر اکرم(ص) در سریه بئر معونه و فاجعه‌ی رجیع، منافاتی با عصمت و علم ایشان ندارد، چنانچه فرموده‌‌اند مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود و مؤمن زیرک است؟. اما هنگامی که آنان از مدینه دور شده و به آبگاهی به نام «رجیع» رسیدند، نمایندگان قبایل، نیت‏ پلیدشان را ابراز کرده و گفتند: می‌خواهیم در برابر دریافت امتیازاتی، شما را به قریش تحویل دهیم!.

مسلمانان اعزامی که تسلیم را ننگی برای خود می‌دانستند، دست به شمشیر برده و پس از جنگی خونین، همه به شهادت رسیدند، جز «کعب بن زید» که با بدنی مجروح، خود را به مدینه رساند و از ماجرا سخن گفت. پیامبر(ص) او را به اسلام دعوت کرد، او نپذیرفت اما به حضرتش عرض کرد: اگر مبلغان نیرومندی را روانه منطقه «نجد» کنید، ممکن است اهالی آنجا ایمان بیاورند؛ زیرا تمایلات آنها به توحید زیاد است. دو حادثه‏ جان‌گداز در سرزمین رجیع و بئر معونه که منجر به شهادت مبلغان اسلام شد، از پیامدهای شکست مسلمانان در جنگ احد بود که جرأت قبایل اطراف را برای تعرض به مسلمانان افزایش داد. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 258، باب، ان الائمه اذا شاؤوا ان یعلموا، علموا، ح 3، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ ر.

در روز موعود، «ابوسفیان» رو به «زید» کرد و گفت: تو را به خدایی که به او ایمان داری سوگند می‌دهم؛ آیا می‌خواهی که «محمد» به جای تو کشته شود و تو آزاد شوی و به خانه‌ات برگردی؟. در همین راستا وقتی «عامر بن طفیل» تلاش کرد تا قبیله «بنی عامر» را بر علیه فرستادگان مسلمان تحریک کند، هیچ یک از آنان با او همراه نشدند و امان «ابوبراء» را خاطر نشانش کردند. سپس آن‌را با کمال اختصار به جای آورده و رو به سران قریش کرد و گفت: « اگر گمان نمی‌کردید که از مرگ واهمه دارم، بیش از این نماز می‌گزاردم و رکوع و سجودش را طولانی می‌کردم. علاوه بر آنچه گفته شد، گزارشی وجود دارد که خبر شهادت هر دو گروه تبلیغی در یک شب به پیامبر(ص) رسید و حضرتشان هنگام اعزام گروه تبلیغی دوم از سرنوشت گروه اول آگاه نبودند.

 

هجرتهای تبلیغی یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان و تبلیغات رسای جعفر، بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب خود نجاشی) پاشیده شد؛ لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد، هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از حبشیها که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»؛ «چرا از هر گروهی از آنان، طائفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟ شاید بترسند و خودداری کنند».

پاسخ زید حال ابوسفیان را دگرگون ساخت و از کثرت علاقه یاران محمد صلی الله علیه و آله به آن حضرت تعجّب کرد و گفت: در طول عمر خود یاران هیچ کس را مثل اصحاب محمد نیافتم که تا این حد فداکار و علاقمند باشند ، آنگاه نسطاس او را به قتل رساند و این گونه جان خویش را در راه نشر و تبلیغ اسلام و مبارزه با شرک از دست داد. در لحظه اعدام، ابوسفیان رو به زید کرد و گفت: ای زید! تو را به خدا سوگند! آیا دوست داری که هم اکنون به جای تو محمد صلی الله علیه و آله بود و ما سر از بدنش جدا می کردیم و تو در میان اهل خود بودی؟ زید با کمال شجاعت گفت: «واللّه من هرگز راضی نمی شوم که خاری در پای پیامبر فرو رود، اگر چه به قیمت آزادی من تمام شود.

ما به او ایمان آورده، به ستایش و پرستش خدای یگانه پرداختیم و آنچه را حرام شمرده بود، حرام شمرده و حلالهای او را حلال دانستیم؛ ولی قریش در برابر ما ناجوانمردانه قیام نمودند و شب و روز ما را شکنجه دادند تا ما از آیین خود دست برداریم و بار دیگر سنگها و گلها را بپرستیم و دنبال خباثت برویم. در سال پیامبراعظم جا دارد به این هجرتهای تبلیغی توجه شود، با تذکر این نکته که این هجرتها، گاه از مدینه به سوی مکه برای فراگیری اسلام، بازگشت دوباره به مدینه و تبلیغ و رساندن پیام اسلام بود و گاه از مکّه به سوی مدینه و یا حبشه و دیگر نقاط و یا از مدینه به اطراف آن انجام شده است.

 

روش های تبلیغی پیامبر اکرم (ص) | پایگاه خبری رسمی بلاغ

ما گروهی بودیم نادان و بت پرست ! از مردار، اجتناب نمی کردیم و پیوسته به گرد کارهای زشت بودیم ، همسایه نزد ما احترام نداشت ، ضعیف و افتاده ، محکوم زورمندان بود ، با خویشاوندان خود به ستیز و جنگ بر می خاستیم ، روزگاری به این منوال بودیم ، تا اینکه یک نفر از میان ما که سابقه درخشانی در پاکی و درستکاری داشت ، برخاست و به فرمان خدا ما را به توحید و یکتا پرستی دعوت نمود و ستایش بتان را نکوهیده شمرد و دستور داد در رد امانت بکوشیم و از ناپاکی ها اجتناب ورزیم، با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتاری نماییم ، از خونریزی و آمیزش های نامشروع ، شهادت دروغ ، خیانت در اموال یتیمان و نسبت دادن زنان به کارهای زشت دور باشیم.

آنچه را که پیامبر (ص) بر زبان جاری نموده اند ، و آنچه را که انجام داده اند ، یعنی اقوال و افعال ، رسول اعظم (ص) برای امت اسلامی حجت است و الگو و سر مشق بودن پیامبر اکرم را ، قرآن مجید چنین بیان می کند : « لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر و ذکر الله کثیرا » [۵] مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود ، برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند. وقتی که پیامبر در مکه با انواع فشار ها و رنج ها مواجه بود و نیاز شدید به حمایت کننده داشت ، در موسم حج به سراغ حاجیان می رفت و آنان را به اسلام دعوت می کرد ، بحیره با فراس بن عبدالله بن سلمه، از قبیله بنی عامر بن صعصعه به پیامبر گفت : ما اگر ایمان بیاوریم و حمایتت کنیم تا بر مخالفین پیروز شوی ، آیا پس از تو حکومت از آن ما خواهد بود ؟ پیامبر(ص) فرمود کار رهبری به دست خداست آن را در هر کس بخواهد قرار دهد.

پیامبر در موسم حج در بازار عکاظ و مجبه و ذی المجاز از فرصت استفاده می کرد و بر اثر حرام بودن جنگ ، در ماههای حرام ، از عدم تعرض بت پرستان مطمئن بود از این رو در نقطه بلندی قرار می گرفت رو به مردم می کرد و می فرمود :« به وحدانیت خدا اعتراف کنید ، تا رستگار شوید ، با نیروی ایمان می توانید زمام قدرت جهان را به دست گیرید ، و تمام مردم را زیر فرمان درآورید و در آخرت در بهشت برین جای گزینید. وقتی که مشرکین از بازگرداندن مهاجرین مسلمان از حبشه مأیوس شدند و دامنه تبلیغات پیامبر ، روز به روز فراختر و گسترده تر می شد ، مشرکین خواستند ،که تا مسلمانان را تحت فشار اقتصادی قرار داده و ارتباط آنها را با مردم قطع کنند تا زمینه تبلیغی پیامبر محدود شود ، اما مقاومت پیامبر و یارانش سبب سست شدن پیمان مشرکین گردید و نیز موریانه به جز نام خدا- عهد نامه را از بین برده بود.

 

منبع

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.